اپل اپس از سال ۹۰ شروع به کار کرده و در راستای آموزش و اطلاع رسانی اپل به کاربران ایرانی خدمت رسانی کردیم
ال.جی.اسمیت نویسنده امریکایی که نام کاملش لیزا جین اسمیت میباشد رمانهای خارقالعادهای از تلفیق سبکهای درام، ماورالطبیعه، فانتزی و ترسناک مینویسد. معروفترین اثر وی خاطرات یک خون آشام نام دارد. رمان بینظیری که بر اساس آن یک سریال پرطرفدار آمریکایی نیز با همان نام ساخته شد. سریالی که مطمئناً اگر از طرفداران آن نیستید حداقل اسم آن را شنیدهاید! اگر سریال را دنبال میکنید، باز هم خواندن این کتاب به شما پیشنهاد میگردد، چون تفاوتهای بسیاری با داستانی که در سریال رخ میدهد دارد و شکل دهنده اصلی داستان سریال نویسندههای آن هستند.
توضیحاتی در مورد مجموعه رمانهای خاطرات یک خون آشام :
اولین سری این مجموعه رمان در سال 1991 با نامهای بیداری، کشمکش و خشم در دسترس خوانندگان قرار گرفت، به فاصلهی یک سال جلد چهارم نیز با نام دیدار سیاه منتشر شد؛ پس از آن خانم اسمیت از نویسندگی کناره گیری کرد. وی دلیلش را نرسیدن مطالب جذاب به ذهنش به سبب مشکلات خانوادگی اعلام کرد اما این پایان ماجرا نبود. طرفداران این مجموعه داستان که به دلیل جذابیت بیش از حد آن، شیفته داستان شده بودند به نویسنده اثر برای ادامه کار بسیار فشار آوردند. لیزا نیز با وجود مشکلات زیادی که هنوز هم با آنها دست به گریبان بود با دیدن اشتیاق زیاد مردم به این داستان، در سال 1998 به هوادارانش قول داده که مجموعهای دیگر بر همین اساس اما با داستانی متفاوت را خواهد نوشت که محور اصلی این بار دیمن خواهد بود. در سال 2010 و 2011 این مجموعه نیز در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. با توجه به استقبال شدید طرفداران پس از گذشت سالها لیزا ترغیب شده سهگانهای دیگر با نام شکارچیان بنویسد. اما نویسنده اثر با انتشاراتی که حق نشر تمامی این مجموعه را داشت به مشکل خورد و منجر به اخراج لیزا از این پروژه شد. اما این پایان ماجرا نیست. مجموعه رمانهای خاطرات یک خون آشام ادامه یافت آن هم با همان نام شکارچیان اما توسط نویسندههای ناشناس! نویسندههایی که با توجه به سبک نوشتن و روند داستان و شایعاتی که به گوش میرسید زیر نظر مستقیم لیزا جین اسمیت مجموعه شکارچیان را با نامهای خیال، آواز ماه و طلوع سرنوشت را نوشتند.
لیزا زمانی که ازش پرسیده شد که چگونه نویسنده شده پاسخ داد: وقتی که بچه بودم یک شعر افتضاح نوشته بودم ولی معلم پیش دبستانیم کلی از اون شعر تعریف کرد، از همون موقع تصمیم گرفتم که یک نویسنده بشم.
توجه:
تا کنون 5 جلد از این مجموعه داستان ترجمه شده است و فصل ششم نیز ترجمهاش روبه اتمام است، در اپل اپس تمامی جلدها با فرمت ePub قرار داده خواهند شد.
نکته: تصویر جلد قرار داده شد، جلد اصلی رمان نبوده و برای جذابیت بیشتر از سریال مرتبط با رمان گرفته شده است.
این ترجمه حاصل کار وبلاگ میستیک فالز میباشد.
نکته:اين کتاب، ترجمه اي از جلد اول سري بازگشت به نام شب هنگام میباشد.
قسمتی از متن جلد پنجم رمان خاطرات یک خون آشام :
استفن ؟
الينا نااميد شده بود. نمي توانست کلمه ي ذهني را آن طور که دلش مي خواست بيرون دهد.
استفن که به آرنجش تکيه داده و با آن چشماني که هميشه آنچه را که الينا مي خواست بگويد، از يادش مي بردند، به او نگاه مي کرد، مشوقانه گفت : « استفن . »
چشمانش در آفتاب همچون برگهاي بهاري مي درخشيدند. تکرار کرد: « استفن . مي توني بگيش محبوب دلفريبم ؟»
الينا موقرانه به او نگاه کرد. استفن با آن سيماي پريده رنگ و قلمي و آن موهاي تيره ي بهم ريخته که بر روي پيشانيش ريخته بودند، چنان خوش قيافه بود که قلب او را پاره پاره مي کرد. الينا دلش مي خواست که تمام احساساتي را که در پشت زبان نا آزموده و ذهن لجوجش انباشته شده بودند، به قالب کلمات درآورد. چيزهاي زيادي بود که مي خواست از او بپرسد… به او بگويد. اما مفاهيم باز هم نمي آمدند. نوک زبانش گير کرده بودند.
حتي نمي توانست با تلپاتي آنها را برايش بفرستد… همه شان به صورت تصاوير ريز و منقطعي بودند.
هر چه باشد تازه هفتمين روز زندگي جديدش بود.
استفن برايش تعريف کرده بود که در اوايل زماني که بيدار شده بود، تازه پس از مرگش به عنوان خون آشام، از دنياي ديگر بازگشته بود، توانايي راه رفتن ، صحبت کردن و انجام دادن انواع کارهايي را که اکنون به نظر مي – رسيد از ياد برده باشد، داشت . استفن نمي دانست چرا الينا فراموش کرده بود… هيچ کسي را نمي شناخت که از مرگ بازگشته باشد غير از خون آشامها. چيزي که الينا قبلا بود ولي الان مشخصا ديگر نه .
استفن همچنين با هيجان به او گفته بود که هر روز به سرعت آتشي فروزان ياد مي گيرد. تصاوير جديد، کلمات ذهني جديد. گرچه بعضي وقت ها ارتباط برقرار کردن آسان تر از اوقات ديگر بود اما استفن اطمينان داشت که او به زودي ، دوباره خودش مي شود. آن گاه همانند نوجواني که واقعا بود، رفتار خواهد کرد. ديگر جوان بالغي با ذهن يک کودک نخواهد بود. آن گونه که ارواح مشخصا مي خواستند باشد: با چشمان جديد رشد کردن. چشمان يک کودک.
خودم که از خواندن این مجموعه بسیار لذت بردم و دلیل انتخاب یوزرم هم علاقه شدید به این مجموعه داستان بوده است؛ خواندن این کتاب به همه اپل اپسی ها پیشنهاد میشود.
دانلود جلد پنجم رمان با نام شب هنگام
برای دانلود جلدهای بعدی این رمان با ما همراه باشید….
آموزش استفاده از این فرمت در دستگاههای اپل
دانلود جلد اول رمان با نام بیداری
دانلود جلد دوم رمان با نام کشمکش
دانلود جلد سوم رمان با نام غضب
دانلود جلد چهارم رمان با نام اتحاد تاریک